زندگاني حکيمه خاتون

حكيمه خاتون يكي از بانوان بزرگ عالم اسلام و تشيع است كه در يكي از برهههاي حساس تاريخ، يعني در آستانه ميلاد حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ميزيسته است و پرستاري و آموزش مادر ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف را عهده دار بوده است.
ايشان جزء اولين كساني است كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را ديده است و راوي حديث ازدواج پدرانشان و تولد و رشد آن حضرت ميباشد.مقاله حاضر كه در پي تبيين زندگي و نقش حساس حضرت حكيمه خاتون در دورههاي امامت چهار امام همام ميباشد. با مراجعه به متون اوليه، سعي در ارائة تحليلي روشن پيرامون وقايع زندگي آن بانوي بزرگ دارد و در آخر به بيان شبهاتي چند و پاسخ آنها خواهيم پرداخت.
مقدمه
زنان درتاريخ نهضتهاي توحيدي، دوشادوش مردان در جهت براندازي موانع رشد وتعالي، به جهادي پيگير، بيامان، همه جانبه وخستگي ناپذير دست زدند. ازميدان خودسازي گرفته تا ساختن نسلي شايسته و پديدآوردن جامعه و تمدن مطلوب، به منظور رسيدن به آرمانهاي والا، هماره هم شأن وهمتاي مرد و در کناراو؛ و گاه در اين راه ازمردان پيشتر و چابک تر، گام برداشتهاند. در اين ميان، بانواني که تربيت يافته خاندان عصمت و طهارتاند و خود از دامان اين خاندان تولد يافته وباليده اند؛ درخشندگي ونورافشاني خاصي دارند.
مطالعه زندگي اين ستارگان درخشان، علاوه بر تبيين فضاي ديني، اجتماعي وفرهنگي آن روزگاران، نقش اين الگوهاي جاودانه ومبارزة بيامان آنها راباحاکميت طاغوت و ثبات شان درمسيرحق را آشکارمي سازد و راههاي عملي دفاع ازحاکميت الهي و ولي خدا را درچشم انداز نسل امروز به تصوير ميکشد. شخصي که دراين مقاله در جستوجوي ابعاد وجودي اوهستيم، سينة سيناي اسراروحکمت الهي است.
بانويي که حافظ سر انبيا و اوليا وعصارة عالم خلقت بوده ودرمعرفت به مرحلهاي رسيده که درس آموز مادر يگانه منجي عالم به شمار ميآيد؛ اولين کسي که جمال محبوب آن دلآرا را در زير اين آسمان کبود کرة خاکي، نظاره کرده وسفيرآن ولي امر اعظم عجل الله تعالي فرجه الشريف است. افزون بر آن که وي راوي حديث آن محبوب يگانه ميباشد. پس شايسته است که تحقيقي گسترده دربارة شخصيت اين بانوي گرانمايه انجام گيرد؛ اما متأسفانه که به علت کمبود منابع و نصوص و گزارشهاي تاريخي، تنها مي¬توان گوشههايي ازچهره اين شخصيت ـ که درحساسترين لحظات تاريخ حضور داشته است ـ را به تصويرکشيد.
تجلي نور
هرگاه بخواهيم دربارة شخصيتها يا حوادث تاريخي به تحقيق بپردازيم يکي ازاولين پرسشهايي که بايد مطرح کرده وپاسخ آن رابيابيم، اين است که آيا چنين حادثه يا شخصيتي، وجود خارجي داشته يا ساخته وپرداختة خيا ل بافان وافسانه سرايان ودروغ پردازان است؟؛ تا تکليف اصل وجود يک شخصي يا پديده معلوم نشده، چگونه ميتوان دربارة حالات، زمان، مکان و جنبههاي گوناگونِ ديگر مربوط به آن پديده وشخصيت به بحث پرداخت؟!
دلايل کافي، حکايتگر اصل وجود ايشان است از جمله:
١. درکتب قدما، همچون مرحوم کليني ومرحوم صدوق ومرحوم شيخ مفيد و شيخ طوسي:
آنچه دراين خصوص دربارة حکيمه خاتون و روايات وي آمده، براي اثبات وجود ايشان کافي است. از جمله:
الف: مرحوم کليني در اصول کافي با سلسله سند خود از ايشان نقل کرده که «حکيمه»درشب تولد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف وپس از آن، ايشان را مشاهده کرده و تصريح کرده است که ايشان فرزند محمد بن علي، امام جواد عليه السلام وعمه امام حسن عسكري بودهاند.[1]
ب. مرحوم صدوق نيز ايشان را به عنوان کسي که عهدهدار امرحضرت نرجس خاتون عليه السلام براي به دنيا آوردن حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف است، معرفي کرده است.[2]
ج. مرحوم شيخ مفيد، روايتي راباذکرسلسله سند از حکيمه دختر محمد بن علي (امام جواد عليه السلام ) دربارة امام دوازدهم نقل ميکند.[3]
۲. ذکر نام ايشان در کتب رجالي، تراجم وحديث:
مرحوم مجلسي در بحارالانوار[4]، مرحوم طبرسي در اعلام الوري،[5] شيخ عباس قمي در منتهي الامال[6]، مرحوم اردبيلي در جامع¬الرواة[7]، مرحوم مامقامي در تنقيح المقال[8] و مرحوم خويي در معجم رجال الحديث[9] از ايشان نام برده يا روايتي يا در سلسله سند حديثي نقل کردهاند.
شبهه
برخي از نويسندگان، عليرغم اذعان بر وجود حکيمه خاتون به بزرگاني چون شيخ مفيد نسبت دادهاند که ايشان بر وجود حکيمه خاتون صحه نگذاشته و تأييد نکرده است. براي نمونه، مرحوم شيخ عباس قمي در منتهي الآمال[10] ميگويد: «...عجيبتر از آن، متعرض نشدن مثل شيخ مفيد در ارشاد و غير او در کتب تواريخ و سير و نسب، آن مخدره را در اولاد حضرت جواد عليه السلام ...» و مضمون همين مطلب در کتاب رياحين الشريعه نيز موجود است.[11]
ملاحظه ميشود که اين نويسندگان از شيخ مفيد متعجباند که چرا نام «حکيمه خاتون» را به عنوان فرزند امام جواد عليه السلام در ارشاد نياورده؛ با اينکه شيخ مفيد يکي از آگاهان قدما بوده و سخنش در اين گونه امور سند است. آيا واقعا شيخ مفيد از ايشان نامي نبرده است؟! اگر چنين باشد جاي تعجب بسيار است. يا اينکه همچنان که بعضي گفتهاند گر چه شيخ مفيد در ارشاد با نام «حکيمه»به ايشان اشاره نکرده، ولي تحت عنوان «امامه»که به وي «فاطمه» نيز گفته شده تصريح کردهاند.[12]
پاسخ
براي آن که به قضاوت صحيحي در اين باره برسيم، شايسته است عين عبارت شيخ مفيد را در اينجا ذکر کنيم:
ايشان ميفرمايد: فرزندان حضرت امام جواد عليه السلام ـ که پس از ايشان به يادگار ماندهاند ـ عبارتند از (دو پسر) يکي علي عليه السلام که پس از ايشان امام بود و ديگري موسي و دو دختر به نامهاي «فاطمه»و«امامه». پسر ديگري جزآن دوکه نام برديم نداشتند.[13]
ازکلمات شيخ مفيد، معلوم ميشود كه:
اولاً: حضرت، دو دخترداشتند: يکي که نامش امامه بوده و به او فاطمه گفته ميشده است. بنابر اين نميتوان گفت آن دو، يکي بودهاند. واژه«واو»در عبارت نيز نشان ميدهد که دو نفر (دختر) بودهاند نه يکي که به او فاطمه هم گفته شده؛ به ويژه که ايشان تصريح دارد که امامه و فاطمه دو دخترحضرت (ابنتيه) است.
ثانياً: ايشان تصريح ميکند که اولاد پسر جز اين نبوده؛ اما آيا اولاد دختر جز اين دو بوده يا نه، تصريحي ندارند؛ بلکه کلام ساکت است.
ثالثاً: مرحوم شيخ در جاي ديگر ارشاد از حضرت «حکيمه» درسلسله سند روايت نام برده و تصريح ميکند که عمة امام حسن عسكري عليه السلام بوده اند؛ بنابراين چه نام يکي ازآن دو (دختر) حکيمه باشد ياحکيمه، دخترسوم امام جواد عليه السلام باشد مشکلي ايجادنمي شود؛ گر چه ظهوراسماي مختلف بدون هيچ قيدي نشان دهندة مسماهاي گوناگون ميباشد و بعيد نيست با قيدي که در کلام خود آوردهاند، اشاره به اين مطلب نيز داشته باشند. بنابراين نميتوان به مرحوم شيخ مفيد نسبت داد که ايشان نامي از «حکيمه خاتون» به عنوان فرزندامام جواد عليه السلام نياورده است.
تولد حکيمه خاتون
کساني که متعرض زندگي حکيمه خاتون شدهاند، دربارة چگونگي و سال و ماه و روز ميلاد، اظهار نظري نکردهاند. ميتوان گفت از اين نظر، تاريخ، خاموش است. ولي با توجه به اينکه امام جواد عليه السلام در سا ل١۹۵هجري[14] در مدينه به دنيا آمدهاند و درسا ل ۲۲۰هجري در 25سا لگي، شربت شهادت نوشيدند و از سوي ديگر ميلاد امام هادي عليه السلام در سا ل ۲١۲[15] بوده است، ميتوان گفت که تولد ايشان بين سالهاي ٢١٢ تا ٢٢٠ بوده است.
وجه تسميه
«حکيمه» از «حکمت» و از ريشه «حکم» به معناي «منع» است و اصل آن از « حکم » به معناي «منع از ظلم » ميآيد.هنگامي که عا قل، دست سفيه را ميگيرد و او را از انجام کارهاي سفيهانه باز ميدارد، گفته ميشود: «حکمت السفيه وٲحکمته». حکمت ـ که بر وزن «فِعْلَة» است ودلالت بر نوع خاصي از حکم ميکند ـ نيز از آن جهت حکمت ناميده ميشود که انسان را از جهل باز ميدارد.[16]
نام اين بانوي فرزانه را اهل بيت عليهم السلام ـ که خود معدن حکمتاند و زبان شان با زبان قرآن[17] يکي است و مفسر و مبين آناند ـ بيجهت حکيمه نگذاشتهاند؛ زيرا که او در دو جنبة حکمت عملي و نظري از انسانهاي بلند مرتبه است.
پدر
پدر بزرگوار ايشان، حضرت محمد بن علي الجواد عليه السلام هستند.[18]
دربارة مقام والاي اين امام معصوم عليه السلام همين بس که امام رضا عليه السلام دربارة ايشان فرمودند:
«اين مولودي است که در اسلام، پر خير و برکتتر از او زاييده نشده است».[19]
در زيارتنامة آن حضرت ميخوانيم: هادي امت، وارث اﺋمه، گنج رحمت، سر چشمة حکمت، قائد برکت، همتاي قرآن در وجوب اطاعت، در شمار اوصيا در اخلاص و عبادت، راهنماي به سوي تو، پرچم و نشانه براي بندگانت و بيانگر کتاب خودت و حاکم به امرت، و ياور دينت و محبت بر خلقت و نوري که بدان تاريکيها شکافته ميشود، وپيشوايي که بدان به هدايت رسيده شود، و واسطهاي که بدو به بهشت راه برده شود، قراردادي.[20]
مادر
مادر ايشان «سمانة مغربيه» (مادر امام هادي عليه السلام نيز بوده) معروف به« سيده »وکنيهاش «ام فضل»بوده است. ايشان از بهترين زنان عصر خود بوده و بلکه با فضيلتترين آنها به شمار ميرفته و درزهد وتقوا، بيمانند بوده است. بيشتر روزها را روزه ميگرفتند و خداوند او را به شرف بزرگي که «حفظ سر پنهان»بوده مشرف کرده وآن مادري امام دهم عليه السلام ميباشد.
از امام جواد عليه السلام چهار پسر وچهار دختر از جمله حکيمه خاتون باقي مانده و مادر ايشان «مغربيه» ميباشد.[21]
امام هادي عليه السلام دربارة مادر عزيزشان، اين گونه فرموده اند:
«مادرم، عارف به حق من ميباشد واهل بهشت است. شيطانِ سر کش به او نزديک نميشود ومکر زورگوي لجوج به وي نميرسد و خداوند، حا فظ ونگهبان اوست و او در زمرة مادران صديقين و صالحان قرار دارد.[22]
در پرتو چهار نور درخشان الهي
حضرت حکيمه خاتون، دورة امامت چهار امام هدي را درک کرده است: امام جواد، امام هادي، امام عسكري و امام عصر عليهم السلام .
براي پي بردن به ابعاد زندگاني اين بانوي فرزانه، نا گزيريم با شرايط حاکم بر آن دوران وفضايي که ايشان در آن نشو و نما داشتهاند ـ هر چند به اختصار ـ آشنا شويم.

نظرات شما عزیزان: